سـارا اَنــار دارد!

سـارایِ کوچک دبستانی!

بخوری پاته، نخوری پاته!

چقدر خوب
که زن ها هستند
که لباس پوشیدنشون
نگاهشون
حرف زدنشون
خندیدنشون
رفتارشون
عصبی شدنشون
ناراحت شدنشون
جواب دادنشون
دفاع از حقوقشون
کار کردنشون
مستقل شدنشون
تحصیل کردنشون
دوست داشتنشون
پریود شدنشون
نیاز به رابطه جنسیشون
زایمانشون
شیردهیشون
آبروی شما رو زیر سوال ببره
وگرنه آبروتون بیکار میموند!
بدتر که شما بیکار میموندید!

به اسم بزرگتر بودن و به نام مصلحت، چه گندها که به زندگی ما نزدید!

من دائم به این فکر میکنم که چرا کمتر کسی اینکه میگیم خانم حجابشو رعایت کنه که آقایون تو گناه نیفتن رو توهین به آقایون نمیدونه
بعد تو میگی لباس آستین کوتاه پوشیدنت توهین به آقایونه!
طرز تفکر در این حد متفاوت و دور!
اما من هیچ وقت به زور شالِ رویِ سرت رو از سرت برنداشتم
پس تو هم سعی نکن منو به طرز تفکر خودت قانع کنی!
هر چقدر رفتارتون به این سمت و سو نزدیک تر باشه، من تشنه ترم برای گرفتن حقم! هیچوقت اجازه نمیدم کسی به اسم بزرگتر بودن شیوه زندگی برای من انتخاب کنه!

نمالید لطفا!

زیر کفش خاکی رو مالیدن به سر و کله حیوونا، ناز کردن نیست!
اگه فکر میکنید کثیفن، همونطور که بهشون دست نمیزنید، کفشای کثیفتونم نمالید!

موفقیت

موفقیت همون تعریفیه خودت ازش داری معیارها متفاوتن ولی معیار خودت برای خودت حکم اصلی موفقیته. شاید تلاش کردن و تو راه هدف قرار گرفتن خودش هم یه نوع موفقیه

چه میکنیم با یکدیگر...! ۲

خستگی از تنت دیگه بیرون نمیره
زخمت خوب نمیشه، همیشه میمونه
تویی و بارِ حسرتِ خواسته هات
رد زخم زبونا تو ظاهر هویداست

قاضیان علامه دهر

کی جای آدمایی که قضاوتشون کردیم، بودیم؟ کدوم یکی از تجربه های تلخ و شیرینشونو داشتیم؟ یا کدوم یکی از اتفاقات خوب و بد زندگیشونو؟ چند وجه از زندگی و رفتارشونو دیدیم که انقدر راحت دربارشون نظر مییدیم و میشیم قاضی علامه دهر و حکم صادر میکنیم براشون؟

چه میکنیم با یکدیگر...!

میون جمعی که هیچ سنخیت و هیچ شباهتی با هم ندارین
بعد مدتها دیدن چهره اصلی تو
دیدن شوخیات، خنده هات، مسخره بازیات برا اونا شاید عجیب باشه
اما برای خودت عجیب تره
که چقدر از اون آدمی که بودی فاصله گرفتی از وقتی که میون این جمع بودی 

شیوه چشمت فریب صلح پذیرد

جانا!
جنگ را شروع نکن
جنگ نگاهت کم از جنگ های جهانی کشته نخواهد داد
یک دم نگاه صلح بر من بینداز
تا ببینی
صلح چه زیبایی دارد 

دنیا با وجود شما ها پابرجاست

مهربون ترین آدما
همونایین که تا یه گربه تو کوچه پس کوچه ها میبینن، دست نوازش به سمتشون دراز میکنن
تا یه گنجشک میبینن راهشونو کج میکنن که طفلی نترسه
همونایی که از دوست و رفیق، آشنا و ناآشنا هزار جور نارو میخورن اما موقع غم و غصه هر آدمی، نگران ترین و ناراحت ترینن
همون آدما که وقتی یکی رو بیرون با چشم تر میبینن، جای انگشت تمسخر، دستمال کاغذی میگیرن سمتشون
همونایی که به فسقلی های تو بازار لبخند میزنن
به آدمای پیر تو اتوبوس جاشونو میدن
که با وجود غم ته دلشون، با نگاه و حرفاشون هیچ آدمی رو نمیرنجونن
من ایمان دارم که دنیا با وجود این آدماست که پایداره
که قشنگ تره...

ولی دیگه نه :)

هنوزم میشه دل رو به کسی داد و گرفت
میشه راه رفتنو پس گرفت

میشه تو کوچه پس کوچه خندید دوباره
میشه عاشق شد با یک اشاره

هنوزم میشه با ترس و دلهره
دست یه نفر از جنس احساسو گرفت

نوشته ها بازی با کلمات است!
نوشته هایم را جدی نگیرید!
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان