پنجشنبه ۲۶ اسفند ۰۰
ذره ذره وجودم تو رو میخواد...
نیستی...
با کار خودم رو سرگرم میکنم که بهت فکر نکنم... اما بیهودست... دروغ نگفتم اگه بگم لحظه ای یادت از من دوز نشده...
میدونم میای اما این طرف یه دلِ تنگ داره از بی قراری تلف میشه... من جوابی برای عجب و اما و اگر این قضیه ندارم که همشون برای خودمم سواله! فقط میدونم این حس رو خیلی وقته به کسی نداشتم... خیلی وقته تجربش نکرره بودم... و طعم تلخ و گسش رو جای طعم شیرینش بهم دادی...
میخوام بنویسم برات... میخوام بنویسم ازت... اما...
+ ۰۲:۳۰
چیزی که الان میخوای، کاری که الان انجام میدی، راه میانبری که میری، آدمایی که باهاشونی، احساساتی که تجربه میکنی، همشون باید فقط یه هدف داشته باشن! که تو رو از هدف اصلیت دور نکنن!